مخفف سبکسار. بی مغز و بی وقار و کم مایه. (آنندراج). فرومایه. (غیاث). نادان. کم خرد: برهّام گفت این بد ناهمال دلیر و سبک سر مرا بود خال. فردوسی. کسی را کجا چون تو کهتر بود ز دشمن بترسد سبک سر بود. فردوسی. سر مردمی بردباری بود سبک سر همیشه بخواری بود. فردوسی. جوان هم سبک سر بود خویش کام سبک سر سبکتر درافتد بدام. اسدی (گرشاسب نامه). سپه را چو مهتر سبک سر بود شکستن گه کین سبک تربود. اسدی. سبک سران حسد گر زبون عزم تواند عجب مدان که شود خس بدست باد اسیر. اثیر اخسیکتی. چون عاشق دلتنگ بر روی اصفهان سرگردان وتردامن سبک سر در ایام بهار بهر سوی روان و دوان. (ترجمه محاسن اصفهان ص 12). بر سبک سر نشاید ایمن بود که سبک سر بسر درآید زود. اوحدی
مخفف سبکسار. بی مغز و بی وقار و کم مایه. (آنندراج). فرومایه. (غیاث). نادان. کم خرد: برهّام گفت این بد ناهمال دلیر و سبک سر مرا بود خال. فردوسی. کسی را کجا چون تو کهتر بود ز دشمن بترسد سبک سر بود. فردوسی. سر مردمی بردباری بود سبک سر همیشه بخواری بود. فردوسی. جوان هم سبک سر بود خویش کام سبک سر سبکتر درافتد بدام. اسدی (گرشاسب نامه). سپه را چو مهتر سبک سر بود شکستن گه کین سبک تربود. اسدی. سبک سران حسد گر زبون عزم تواَند عجب مدان که شود خس بدست باد اسیر. اثیر اخسیکتی. چون عاشق دلتنگ بر روی اصفهان سرگردان وتردامن سبک سر در ایام بهار بهر سوی روان و دوان. (ترجمه محاسن اصفهان ص 12). بر سبک سر نشاید ایمن بود که سبک سر بسر درآید زود. اوحدی
دهی است از دهستان حومه شهرستان سراوان واقع در 6000گزی جنوب خاوری سراوان، کنار راه شوسۀ سراوان به کوهک و 65000گزی باختر بندرعباس، سر راه فرعی خمیر به بندرعباس. هوای آن گرم و دارای 120 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان حومه شهرستان سراوان واقع در 6000گزی جنوب خاوری سراوان، کنار راه شوسۀ سراوان به کوهک و 65000گزی باختر بندرعباس، سر راه فرعی خمیر به بندرعباس. هوای آن گرم و دارای 120 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس. واقع در خاور جاسک و 10000گزی جنوب راه مالرو جاسک به چاه بهار است. جلگه و گرمسیر و سکنۀ آن 50 تن است. آب آن از چاه و محصول خرماو شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است. پاسگاه گمرک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس. واقع در خاور جاسک و 10000گزی جنوب راه مالرو جاسک به چاه بهار است. جلگه و گرمسیر و سکنۀ آن 50 تن است. آب آن از چاه و محصول خرماو شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است. پاسگاه گمرک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دیوانه. سودائی مزاج. تندخوی که آن را کله خشک نیز گویند. (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) ، کنایه از بیهوده گوی و بیهوده کار باشد. (از انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
دیوانه. سودائی مزاج. تندخوی که آن را کله خشک نیز گویند. (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) ، کنایه از بیهوده گوی و بیهوده کار باشد. (از انجمن آرای ناصری) (ناظم الاطباء)
دهی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت که در 30 هزارگزی شمال خاوری رودبارو 16 هزارگزی رستم آباد واقع است. کوهستانی و معتدل است و 190 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، برنج و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری، مکاری و شال بافی است و راهش بر سر راه عمومی رستم آباد به صارلوو مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان رحمت آباد بخش رودبار شهرستان رشت که در 30 هزارگزی شمال خاوری رودبارو 16 هزارگزی رستم آباد واقع است. کوهستانی و معتدل است و 190 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، برنج و لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری، مکاری و شال بافی است و راهش بر سر راه عمومی رستم آباد به صارلوو مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)